خستگی و ‌دلتنگی

دلم گرفته . این کشیکهای پشت سر هم خسته ام کرده . گذشت اون روزهایی که همه دور و بری هام حسرت توانایی منو میخوردن و من با غرور میگفتم : من و خستگی؟محاله!سوخت من اتمیه!!!!!!!    

حالا از همه خسته ترم . حالا میفهمم سوختم فقط وجود آدمی بود که تنها کنارش بودن بهم روحیه ۷۲ ساعت نخوابیدنو میداد . انگار با رفتنش تمام انرژی منو هم برده . تا امروز به شوق برگشتنش تحمل کردم . الان نمیدونم انتظارم نتیجه ای هم داره ؟ یعنی ممکنه واسه اینکه لااقل یه خداحافظی کنه برگرده ؟  

 

 

گویی 

شب را پگاه نیست 

هر سو سکوت هست٬ 

                    سکوتی هراسناک 

  

 اینک تو رفته ای و نمی دانم  

 آیا کدام هلهله ات شاد می کند 

 آیا کدام عاشق صادق 

نام تو را شبانه 

در کوچه های شب زده 

                   فریاد می کند

نظرات 1 + ارسال نظر
metal پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:30 ب.ظ http://www.v-metal.blgsky.com

با سلام در باره لینک باید بگم که اشکالی ندارد خوشحال میشم . در مورد زنگ زدنت به a باید بگم انسان باید با عقل صحبت کنه نه از روی احساس همیشه پیش خودت فکر کن که اگر نمی توانی کاری رو انجام دهی نگو که این کار رو انجام می دهم بخاط اینکه طرف مقابل از این کار تو به مرور زمان استفاده منفی می کنه.
خوشحال میشم اگر کمکی از دستم بر بیاد برای شما انجام دهم با تشکر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد