زنگ زدم!!!!!!!!!

اون شب به A زنگ زدم . لحنش هول بود . از تلفنم نگران شده بود . منتظر یه خبر بود . هی میگفت چه خبر؟!!!!!! باورش نمیشد با وجود اینکه گفته بودم باهاش هیچ تماسی نمیگیرم فقط به خاطر دلتنگی زنگ زده باشم .  یه کم سر به سرش گذاشتم . انگار نه انگار که با دعوا جدا شدیم !!!!!!!!!! خوشحال شده بود . راضیم که به غرورم فکر نکردم . کاش میتونستیم احساسمونو بیان کنیم . کاش مجبور نبودیم دلمونو از خودمونم قایم کنیم . کاش.... 

چرا ما دوتا باید این عاقبتمون باشه ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد