گریه هامو دریاب

امروز و دیشب باهات حرف زدم . دیشب گفتی کارت راه افتاده . خوشحال شدم . ولی اینکه هنوز واسه بهتر شدن مسایل زندگیت میگی الحمد ل...ه  فقط در همین حد ؛ غصه دارم میکنه . خدا رو چه دیدی ؟ شاید یه دفعه همه چیز درست شد . 

امروز زنگ زدم بهت و سر مشکلات بیمارهام کلی گریه کردم . اولش بهم خندیدی . بعد همدردی کردی . آخر حرفهامون گفتی برات خنده دار بوده که گریه کردم . بهت کفتم نوبت من هم میرسه . گفتی : نفرین میکنی ؟ من باز هم قفل کردم : من که دلم نمیاد شما گریه کنی ....  

بعد از گریه ام کلی مسایل خنده دار گفتم که شاد شی . نمیدونم شادت کردم ؟

خدایا کمکم کن.

نظرات 5 + ارسال نظر
مامان شایان دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:08 ب.ظ http://shayan-blog.blogsky.com/

همیشه شاد باشی

فرهاد سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:29 ق.ظ

رکسانا با صدای غمناک گفت: « در مورد A است. من A را خیلی دوست می‌دارم فرهاد :یعنی چی؟رکسانا: من هرگز قادر نیستم بدون او زنده بمانم. اما به خوبی می‌دانم A طبیعتاً ازدواج خواهد کرد و از اینجا خواهد رفت و مرا تنها خواهد گذاشت. آه ! آن وقت من چه کار کنم ؟
فرهاد:من از نامزدش بی‌اندازه متنفرم. من واقعاً از او منزجرم.
..............*****.........*****.......*****.......*****......*****.......
رکسانا جان سلام ..داشتم به مسائل مختلف فکر می‌کردم . به همه چیز. به اینایی که اینجا می نویسم .به شکلکی که وسط راه یادم افتاد برات بکشم.به آستین‌های پف‌دار آدمایی که دیروز از کنارم گذشتند .یه کم خندیدم. اما در زیر چهره‌ی خندانم ٬ قلبی شکسته و غمگین می تپدو بعد ٬ خداحافظی با توفرا می‌رسد و من باید بگویم بدروووووود ....

حقیقت چیز دیگریست.....
من بدون A زنده میمانم . هر چند شاید همیشه افسوس با او بودن رو بخورم .
از نامزدش نباید متنفر بود . من خیلی دوستش دارم . چون A رو دوست داره و من برای این احساسش احترام قایلم . اگر کسی شایسته نفرت باشه منم که هنوز از زندگیش خودمو نگشیدم بیرون .

فرهاد سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:41 ق.ظ

متشکرم که حرفمو گوش کردی در مورد تیک زدن.حالا شدکه من هر چند بار که دلم خواست بهت سر بزنم ، احوالتو بپرسم وبا دستمال نمناک اشکاتو بخشکانم وبا کارای عجیب وغریب خنده را به لبانت برگردانم وتو با تأنی بگی ..من Aرا دوست دارم ..ومن بگم باشه رکسانا مال تو .خوب فعلاً

فرهاد چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:06 ق.ظ

رکسانا:
حقیقت چیز دیگریست.....
من بدون A زنده میمانم . هر چند شاید همیشه افسوس با او بودن رو بخورم .
از نامزدش نباید متنفر بود . من خیلی دوستش دارم . چون A رو دوست داره و من برای این احساسش احترام قایلم . اگر کسی شایسته نفرت باشه منم که هنوز از زندگیش خودمو نگشیدم بیرون .
فرهاد: « هیچ‌کس به خاطر دوست داشتن ٬ و به خاطر بودنِ اون چیزی که هست ٬ نباید احساس گناه بکنه . هر چقدر هم که گناه‌کار باشه ٬ مهم نیست ! »
منتظر چه صدایی بودی که نشنیدی ، که به گوشت نیامد ، بعضی صدا ها را میشه از روی همین صفحه شیشه ای شنید وخواند .می دونی که.....

Reyshop چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.reyshop.ir

سلام
بـزرگتـریـــن و جــامـع تـریــن فـروشــگاه ایـنتــرنتــی ایــران
بـا بـیش از 1000 عنـوان از محصـولات بـرتـر و مختـلف
 همراه با گارانتی تعویض و ارائه بهترین کیفیت
از فروشگاه اینترنتی ما دیدن فرمائید

http://www.Reyshop.ir
http://www.Reyshop.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد